چگونه در زبان انگلیسی مؤدبانه مخالفت کنیم؟ (با مثال)

سطح: Pre-intermediate , Intermediate , Upper intermediate

مهارت‌هایی که با دیدن این پست تقویت می شوند:
Speaking

5062

شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳

0:00 / 0:59
logo
ایران انگلیسی
logo

ایران انگلیسی شما را به خواندن این متن دعوت می نماید:

گاهی اوقات در مکالمات روزمره، جلسات کاری یا بحث‌های علمی، لازم است مخالفت خود را با نظر یا گفته‌ی طرف مقابل بیان کنیم. اما اگر این کار را به‌درستی انجام ندهیم، ممکن است باعث رنجش یا سوءتفاهم شود. خوشبختانه در زبان انگلیسی عبارت‌های زیادی وجود دارد که به ما اجازه می‌دهند مودبانه و محترمانه مخالفت کنیم. در این مقاله، رایج‌ترین و پرکاربردترین آن‌ها را با مثال توضیح می‌دهیم.

 

۱. I beg to differ

معنی: با احترام، نظر متفاوتی دارم.
کاربرد: رسمی و نسبتاً قوی، ولی مؤدبانه.

 

مثال:

  • A: I think working long hours is the key to success.
  • B: I beg to differ. I believe work-life balance is more important.

 

۲. I can’t see eye to eye with you on that

معنی: در این مورد با شما هم‌نظر نیستم.
کاربرد: کمی غیررسمی‌تر، ولی هنوز مودبانه.

 

مثال:

  • A: Everyone should be required to wear a uniform.
  • B: I can’t see eye to eye with you on that. I think people should have freedom of choice.

 

۳. That’s a fair point, but I disagree

معنی: نکته‌ٔ درستی گفتی، ولی من مخالفم.

 

مثال:

  • A: I think the company should cut costs by reducing staff.
  • B: That’s a fair point, but I disagree. There are other ways to save money without layoffs.

 

۴. You’ve got a fair point, but I disagree

معنی: حرفت قابل قبوله، ولی مخالفم.

 

مثال:

  • A: Online classes are more convenient than in-person ones.
  • B: You’ve got a fair point, but I disagree. Face-to-face interaction is important.

 

۵. I understand where you’re coming from, but I disagree

معنی: درک می‌کنم چرا اینو می‌گی، اما مخالفم.

 

مثال:

  • A: We should increase our prices to improve profit margins.
  • B: I understand where you're coming from, but I disagree. It might drive away customers.

 

۶. I see where you’re coming from, but I disagree

هم‌معنی جملهٔ قبلی با لحن کمی محاوره‌ای‌تر

 

۷. There is truth to what you’re saying, but I disagree

معنی: حرفت بخشی از حقیقت رو داره، ولی در کل مخالفم.

 

مثال:

  • A: Social media makes people more connected.
  • B: There is truth to what you're saying, but I disagree. It also causes isolation and anxiety.

 

۸. I see what you’re saying, but I disagree

معنی: می‌فهمم چی می‌گی، اما مخالفم.

 

مثال:

  • A: We should cancel the event due to low ticket sales.
  • B: I see what you’re saying, but I disagree. We still have time to promote it.

 

 

۹. I’m not sure that I agree

معنی: مطمئن نیستم که باهات موافقم.
کاربرد: وقتی می‌خوایم خیلی نرم مخالفت کنیم.

 

مثال:

  • A: This strategy will definitely work.
  • B: I’m not sure that I agree. There are a lot of unknowns.

 

۱۰. That’s not how I see it

معنی: من این‌طوری نمی‌بینم.
کاربرد: کمی محاوره‌ای‌تر، اما همچنان محترمانه.

 

مثال:

  • A: He’s the best candidate for the job.
  • B: That’s not how I see it. I think Sarah is more qualified.

 

۱۱. Not necessarily

معنی: الزاماً این‌طور نیست.
کاربرد: وقتی می‌خوایم یک دیدگاه رو زیر سؤال ببریم، بدون رد کردن مستقیم.

 

مثال:

  • A: If the economy grows, everyone benefits.
  • B: Not necessarily. Sometimes the rich get richer while the poor stay the same.

 

۱۲. Far be it from me to disagree/criticize

معنی: قصد بی‌احترامی یا مخالفت ندارم، اما…
کاربرد: خیلی مؤدبانه و محتاطانه.

 

مثال:

  • Far be it from me to criticize, but I think your approach might not work for this situation.

 

۱۳. That being said / Having said that / That said

معنی: با وجود این حرف‌ها…
کاربرد: برای تغییر جهت ملایم در بحث یا آوردن نکته‌ی مخالف بعد از تأیید.

 

مثال:

  • She’s a great team leader. That said, she needs to work on her communication skills.

 

۱۴. Far be it from me to talk behind someone’s back. But that said, that guy is really getting on my nerves.

این جمله ترکیبی از دو عبارت قبلی است و نشون می‌ده چطور می‌شه با احتیاط درباره کسی نظر منفی داد.

 

۱۵. Let’s agree to disagree

معنی: بیاییم توافق کنیم که با هم موافق نیستیم.
کاربرد: پایان محترمانه یک بحث بی‌نتیجه.

 

مثال:

  • A: Pineapple on pizza is delicious.
  • B: Let’s agree to disagree.

 

۱۶. To put my two cents in

معنی: اگه اجازه بدی، نظر کوچیک خودم رو بگم.
کاربرد: وقتی می‌خوایم با تواضع نظر بدیم.

 

مثال:

  • If I may put my two cents in, I think we should consider an alternative solution.
empty comment

برای ثبت نظر ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

ورود
follow us on social media and register on the website
banner basic test
  • کاملا رایگان
  • نتیجه فوری
  • سنجش مهارت

آخرین پست های استاد:

پروفایل استاد
پست ویدئویی
چگونه در زبان انگلیسی مؤدبانه مخالفت کنیم؟ (با مثال)

چگونه در زبان انگلیسی مؤدبانه مخالفت کنیم؟ (با مثال)

در این ویدیو با اصطلاحاتی آشنا می‌شویم که برای مودبانه مخالفت کردن با…

5062

شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳
پست ویدئویی
چطور به زبان انگلیسی ایمیل رسمی بنویسیم

چطور به زبان انگلیسی ایمیل رسمی بنویسیم

در این ویدیوی آموزشی، با نحوه‌ی نوشتن ایمیل رسمی به زبان انگلیسی، است…

4689

شنبه ۰۵ خرداد ۱۴۰۳

درخواست تدریس خصوصی

برای اینکه بتونید با استاد کلاس خصوصی داشته باشید، کافیه روی دکمه درخواست تدریس خصوصی کلیک کنید. ما پیام و مشخصات شما رو به استاد میرسونیم.

درخواست تدریس خصوصی
logo
ایران انگلیسی
تست تعین سطح رایگان