ایران انگلیسی شما را به خواندن این متن دعوت می نماید:
واژه absence در زبان انگلیسی به معنای «فقدان»، «نبودن» و «غیاب» است. این کلمه برای توصیف شرایطی به کار میرود که چیزی یا کسی در یک موقعیت خاص حضور ندارد یا یک ویژگی خاص در چیزی مشاهده نمیشود. در زبان فارسی، بسته به زمینه استفاده، میتوان absence را به صورتهای مختلفی ترجمه کرد.
در ادامه، به بررسی این کلمه در کاربردهای مختلف پرداخته و چند مثال را ارائه میدهیم.
۱. absence به معنای غیاب (عدم حضور)
در این معنا، absence به شرایطی اشاره دارد که فردی در یک مکان خاص حضور ندارد. این کاربرد بیشتر در موقعیتهای رسمی مانند مدرسه، کار، و جلسات استفاده میشود.
مثالها:
- His absence from school was noticed by the teacher.
غیبت او از مدرسه توسط معلم مورد توجه قرار گرفت.
- Due to John’s absence, the meeting was postponed.
به دلیل غیبت جان، جلسه به تعویق افتاد.
۲. absence به معنای فقدان یا نبودن (عدم وجود چیزی)
در برخی موارد، absence به معنای «نبود چیزی» یا «فقدان یک ویژگی» در نظر گرفته میشود. در این حالت، معمولاً بعد از absence of یک اسم میآید که نشاندهنده چیزی است که وجود ندارد.
مثالها:
- The absence of evidence does not mean innocence.
نبود مدارک به معنای بیگناهی نیست.
- The project failed due to the absence of financial support.
این پروژه به دلیل فقدان حمایت مالی شکست خورد.
۳. کاربرد absence در ترکیبهای خاص
عبارات مختلفی وجود دارند که شامل absence of میشوند و در زمینههای گوناگون مورد استفاده قرار میگیرند:
- absence of defects - بینقص بودن
- absence of regulation - نبود قانون
- absence of attention - بیتوجهی
مثالهای کاربردی برای این ترکیبها:
- A high-quality product is defined by the absence of defects.
یک محصول باکیفیت با بینقص بودن تعریف میشود.
- The absence of regulation in this market has led to many problems.
نبود قانونگذاری در این بازار باعث بروز مشکلات زیادی شده است.
- The absence of attention in childhood may lead to behavioral issues.
بیتوجهی در دوران کودکی ممکن است منجر به مشکلات رفتاری شود.